۱۳۹۴ خرداد ۲۲, جمعه

آیا اخلاق از دین آمده؟



چرا یک خداناباور که خدایی را هم قبول ندارد و از خدایی هم نمی ترسد دلیلی برای دروغ گفتن ندارد؟

نویسنده: شکاک منطق

دوستی دیندار در زیر یکی از پست ها چالشی را مطرح کرد و فرمودند من از خدا می ترسم پس دروغ نمی گویم، شما که از خدایی نمی ترسید چه دلیل دارید دروغ نگویید؟

پاسخ من به این دوست این است که نخست از شما و دیگر دوستان دیندار یک پرسش دارم و شما را به یک چالش اخلاقی می کشم، اگر بواسطه ی دروغ بدون ضرر به فردی خاص شما بتوانی ۱۰۰ میلیارد تومان پول بدست بیاوری، آیا دروغ می گویی یا نه؟ (از تک تک کسانی که این چالش اخلاقی را مطرح می کنند در برابر آتئیست هاخواهشمندم این پرسش را پاسخ بگویند)

حال برای پرهیز از مغلطه ی "پاسخ با پرسش" به ایشان دلایل انسانی بودن اخلاق راست گویی و نه آسمانی بودن آن را می گویم:


اما چرا دروغ نگوییم وقتی از خدایی نمی ترسیم: دروغ سود کوتاه مدت برای فردگوینده ی دروغ دارد، اما شرط آن یا هر کار اشتباه اخلاقی دیگر که معمولا همه سود کوتاه مدت دارند این است که شما تنها گوینده ی آن باشید و البته فرد مقابل به شما اعتماد کند. اما اگر نگاه کنید در دراز مدت دروغ بیشتر به ضرر خود فرد است، می گویید چرا؟

اگر شما به کرات دروغ بگویید رفته رفته افراد پیرامون شما هم به شما یا به دیگران دروغ خواهند برد این یک واکنش منطقی و عقلانی است چون سود کوتاه مدت و آنی دارد. رفته رفته این عادت بد اجتماعی همه گیر می شود ( معروف به اثر دومینو: اثر دومینو وقتی است که مهره های بازی دومینو را پشت هم بچینی و اگر یکی از آنها بریزد همه ی مهره ها خواهند ریخت) بنا به اثر دومینو و همه گیر شدن دروغ شما در قبال یک دروغ، صد دروغ می شنوی؛ یکجا سود می کنی اما ۱۰۰ جا زیان می کنی.

نمونه ی مشهود آن جامعه خودمان؛ اما برای بهتر دریافت یک مثال اقتصادی می زنم:

بنزین ۱۰۰ تومان گران می شود، راننده تاکسی برای یک مسیر ۱۰ کیلومتری (طولانی ترین مسیر داخل شهر) پیشتر از هر مسافر ۲۰۰۰ تومان می گرفته است، با فرض مصرف سوخت یک خودرو در شهر که برای هر ۱۰۰ کیلومتر حدود ۱۰ لیتر است، می توان نتیجه گرفت که این راننده برای ۱۰ کیلومتر یک لیتر بنزین مصرف می کند یعنی تنها ۱۰۰ تومان در هر مسیر ضرر کرده است. سرشکن می شود ۲۵ تومان به هر مسافر. و اگر بگوییم در طول روز ۵ سرویس رفت و برگشت برود یعنی در کل ۱۰۰۰ تومان ضرر روزانه.

اینجا راننده می تواند دو کار انجام دهد راه حل کوتاه مدت، راه حل بلند مدت:

۱- کوتاه مدت که در ایران هم شایع است: اینکه قیمت کرایه را ۲۰۰ تومان بالا می برد و قیمت مسیر از ۲۰۰۰ تومان به ۲۲۰۰ تومان رسیده است.

اگر محاسبه کنید می بینید ایشان با گران شدن بنزین و گزیدن راه کوتاه مدت نه تنها ضرر خود را پوشش می دهد بلکه ۷۰۰۰ تومان در روز هم سود می برد (تقریبا برابر یک سر مسیر با قیمت پیشین) یعنی ۱۰ بر مسافرکشی کرده اما پول تقریبا ۱۱ مسافرکشی به جیبش می رود.

تا اینجا این حرکت غیر اخلاقی به سود راننده ی تاکسی بود، اما این تنها وقتی است که راننده های تاکسی تنها کسی باشند که به این حالت تورمی واکنش دهند. (مانند دروغ که تو تنها کسی باشی که دروغ بگویی) اما در نظر بگیر که مسافر شما یک فروشنده ی لاستیک باشد، یا حتی نه ایشان ماشین شخصی خود را داشته باشند اما مانند شما فکر کند و بگوید چطور یک راننده ضرر خود را جبران و حتی به سود تبدیل کند و من نکنم و او هم یک حلقه لاستیک که قیمتش ۲۰۰،۰۰۰ تومان است را به قیمت ۲۵۰،۰۰۰ تومان بفروشد (فرد دیگر بگویید چطور او از دروغ خود سود ببرد و من نبرم، پس من هم دروغ می گویم).

عمر مفید تایر خودرو با همه ی ترفندهای جابجایی یتایرها و غیره ۲۰،۰۰۰ کیلومتر است یعنی برای راننده ی فوق حدود ۶ ماه. یعنی پس از ۶ ماه این آقا باید برود و دو جفت تایر ۵۰،۰۰۰ تومان گران شده بخرد که می شود ۲۰۰،۰۰۰ تومان ضرر در ۶ ماه یعنی روزانه ۱،۱۰۰ تومان ضرر.

تنها یک قلم گرانی زنجیره ای ۱،۱۰۰ تومان از آن سود ۷۰۰۰ تومانی را کاست، همه می دانند ماشین قطعات دیگری هم دارد و البته اگر بنا بر اثر دومینو این کار همه گیر شود خوراک و پوشاک و همه چیز گران می شود و در آخر با فرض سبد خانوار و ۲۰ عدد اقلام اساسی و میانگین مشابه آقای راننده ی تاکسی به جای ۷۰۰۰ تومان سود اضافی روزانه ۱۳،۰۰۰ تومان زیان روزانه می دهد. (مانند همه گیر شدن دروغ که یکی گفتی و ۲۰ تا می شنوی)

انتخاب سود کوتاه مدت در درز مدت زیانی مدل ۱۳،۰۰۰ تومان ضرر روزانه یعنی ماهی ۴۰۰،۰۰۰ تومان ضرر را برای راننده داشت. در صورتی که اگر بلند مدت فکر می کرد و حتی ضرر کوتاه مدت را می پذیرفت بنا بر محاسبه ای که در آغاز کردیم تنها روزانه ۱۰۰۰ تومان ضرر می کرد یعنی ماهی ۳۰،۰۰۰ تومان. او با انتخاب سود کوتاه مدت ۱۳ برابر به خود زیان وارد کرد.

۲- سود بلند مدت: سود بلند مدت راه های گوناگونی دارد ساده ترین آن همین که در بالا گفته شد و اینکه از تلافی کردن ضرر کوتاه مدت چشم پوشی کنیم و تنها ۳۰،۰۰۰ تومان ماهیانه ضرر کنیم. اما هیچ تورمی افزوده را تحمل نمی کنیم و از آثار روانی آن جلوگیری می کنیم. می توان با شوخ طبعی به مسافران بگوییم ۲۵ تومان ضرر را من می دهم کادوی من به شما اما گرانفروشی نکنید...


راه دیگرش هم صداقت کاری است روی یک کاغذ میزان مصرف سوخت را محاسبه کنیم و بگوییم آقایان و خانم ها با بالا رفتن سوخت مسیر من نفری ۲۵ تومان گرانتر می شود اگر می شود بجای ۲۰۰۰ تومان کرایه ی دیروز ۲،۰۲۵ تومان بدهید.

اثر روانی این حرکت گونه ای شگفت انگیز است، مسافران با تیب خاطر ۲۵ تومان گران شدن را پرداخت می کنند (شما هیچ ضرری نمی کنی) آنها هم با دیدن یک حرکت اخلاقی دراز مدت از گران کردن بی رویه ی قیمت های خود چشم پوشی می کنند یا اینکه آنرا منصفانه و تنها به اندازه ی افزایش هزینه ی حمل و نقلشان اضافه می کنند. در نتیجه فروشنده ی تایر ممکن است تنها ۱۰۰۰ تومان روی هر لاستیک اضافه کند که می شود ۴۰۰۰ تومان سر شکن آن به روز می شود تنها ۲۵ تومان با در نظر گرفتن ۲۰ اقلام سبد خانوار و تورم معقول گران شدن بنزین می شود ۵۰۰ تومان در روز یعنی ضرر ۱۵،۰۰۰ تومانی در ماه.

حال من خداناباور که به هیچ زندگی پس از مرگی باور ندارم و زندگی را تنها همین دنیا می دانم ترجیح می دهم ۱۵،۰۰۰ تومان یا ۳۰،۰۰۰ تومان در ماه ضرر کنم تا ۴۰۰،۰۰۰ تومان همانطور که ترجیح می دهم از سود کوتاه مدت یک دروغ مصلحتی که همچنان دروغ است بگذرم تا فردا روز روزانه ۱۰۰ دروغ مصلحتی نشنوم.

برای نشان دادن یک جامعه با اکثریت آتئیستی اما سالم توجه شما را به کشورهایی چون ژاپن، نروژ، سوئد، هلند و دانمارک جلب می کنم. در این کشورها کمتر شما دروغ می شنوی حال هر کشور با اکثریت دیندار که خواستید مانند کشور خودمان انتخاب کنید و میزان دروغ را با این کشورهای بالا مقایسه کنید

حتی در کشور امریکا که آتئیست ها اقلیتی ۱۰ تا ۱۵% را تشکیل می دهند میزان جرم و جنایت این گروه نسبت به باقی گروه های باورمند بسیار پایین تر است.