۱۳۹۴ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

زن و ادیان الهی

ادیان الهی نگاهی زن ستیزانه دارند، منشاء این ستیز تاریخی، از افسانه ی آفرینش (آفریده شدن حوا از دنده ی آدم و خوردن میوه ی درخت معرفت نیک و بد) آغاز شده تا به احکام و قوانین اسلامی رسیده است، ساختار ذهنی بنیانگذاران دین، نگاهی مرد سالارانه و شکاکانه به شخصیت زن بوده و زن در قلمرو اقتدار آنها تنها وسیله ای برای کامجویی و ارضای نیازهای شهوانی شان نقش داشته است، زن در ادیان ابراهیمی آنجا کرامت انسانی می یابد که یا نقش مادری مهربان را ایفا کند و یا همسر مطیعی برای شوهرش باشد، هیچ زنی در تاریخ افسانه ای ادیان ، نتوانست که نقش پیامبری خدا را ایفا کند، حتی در حوزه ی داستان نویسی دینی (کتابهای آسمانی) نیز در شخصیت پردازی داستانها تنها با چند شخصیت معلوم الحالی که تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمی کند، روبرو هستیم.

قداست زن یا به نقش مادری عیسی باز می گردد و یا به همسری فرعون ، حوا به این دلیل مورد نقد و نکوهش ادیان است که روحیه ی تسلیم و اطاعت را از خود نشان نداده و سرکشی کرده و همین عامل است که از بدو تاریخ اساطیری ادیان، متشرعان ،شخصیت زن را با صفت ها و ویژگی های منفی معرفی می کنند!
قداست مریم به بکرزایی او مربوط می شود، آسیه تنها زنی در تاریخ اسطوره ای ادیان است که خدا او را به عنوان الگو و اسوه برای همه ی مومنان معرفی می کند و خدیجه به خاطر ثروتش هست که در نزد پیامبر خدا عزیز و گرامی می باشد، بی شک اگر ثروت او نبود؛ بلند پروازی ها و جاه طلبی های محمد در عالم رویا باقی مانده و هیچ وقت او فرصت آن را نمی یافت که به رویاهایش جامه ی عمل بپوشاند! اگر واقعه ی داستان گردنبد عایشه و شایعات مربوط به عشق بازی او با صفوان هم نبود، او هیچ گاه نمی توانست که نامش را در کتاب مقدس ثبت کرده و پیامبر خدا را مجبور به امتیاز دادن بکند! این واقعه یکی از مشهورترین اتفاقات زمان رسالت محمد و یکی از بزرگترین نقاط ضعف او محسوب می شود، این بزرگترین باج گیری بود که یک زن توانست که از خدا و نمایندگانش بگیرد، و این نشان می دهد که اگر زنان بخواهند می توانند که در اوج اقتدار مردان آنها را وادار به امتیاز دهی کنند! در دنیای تشیع نیز فاطمه به این خاطر فاطمه شد، که حامل «اسپرم مقدس » بود، اگر فاطمه دختر محمد و همسر علی نبود، داستان پرونده ی 14 معصوم و 12 امام هم با مرگ علی مختومه اعلام می گردید.
ریشه ی زن ستیزی در دوران مدرن نیز منشاء دینی دارد، وقتی خدا عدالت را در بین زن و مرد رعایت نکرده، از مردان سیاسی هم انتظار نمی رود که با زنان عادلانه رفتار کنند، نشان به آن نشان که در تاریخ به اصطلاح بزرگترین دموکراسی جهان،ـ آمریکا ! ـ یک زن تاکنون نتوانسته است که به مقام ریاست جمهوری دست یابد. تا پیش از جنگ جهانی دوم ، در دموکراسی آمریکا !، زنان از ابتدایی ترین حقوق انسانی و اجتماعی شان محروم بوده و همان نقشی را در جامعه ایفا می کردند که اینک در جوامع اسلامی از آنان به انتظار می رود، وقتی مردان در جبهه های جنگ حضور یافتند، عرصه ی حضور و مشارکت اجتماعی برای زنان فراهم گردید و عصر نظام سرمایه داری بود که حاکمان را وادار کرد که به خاطر رونق اقتصادی به «جنس دوم » مقام و کرامت انسانی قائل شده و آنها را به صحنه ی اجتماع راه دهند ، اگر نیاز نظام سرمایه داری برای تولید اضافی و استفاده از نیروی انسانی نبود، نئوکان ها و اوانجلیست های آمریکایی همان نگاه تنگ نظرانه ای را به مقام زن داشتند که اینک اسلام سیاسی با آن نگاه به مقام و منزلت زن در جامعه نگاه می کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر