۱۳۹۴ خرداد ۳۰, شنبه

چرا کتاب ممنوعه

برخی از دوستان از من می پرسند که چرا این همه روی خواندن کتاب های ممنوعه تاکید دارم
دلیل آن به محیط فرهنگی اجتماعی کشور استبداد زده ما بر می گردد . در کمال تاسف امروز که من در حال نوشتن این مطلب هستم ده ها زندانی سیاسی که گناهی به جز آرزوی سرافرازی ایران ما ندارند در زندان های مخوف ولایت فقیه در حال زجر کشیدن اند. برخی از مردم کشورمان هم بیشتر به دلیل ناآگاهی هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهند.
سوال ما اینجاست که چرا وضع اقتصادی و فرهنگی کشوری با ذخایر نفت و گاز و منابع بی پایان طبیعی به اینجا رسیده؟ من بیشتر عوامل فرهنگی را مقصر می بینم. روحیه استبداد پذیری سال هاست که در این کشور زیبا نهادینه شده یوغ بر گردن هر ایرانی نهاده. بوی مسموم کننده آن از خیابان پاستور تا یک ورقه کتابی درسی به مشام می رسد این گاز سمی و کشنده از زیر در کلاس درس وارد می شود و به راحتی فرهنگ عدم تحمل صدای مخالف یا چاپلوسی را در ذهن ها می آفریند. صداهای مخالف را خفه می کند و استبداد می آفریند. نتیجه این خواهد شد که این تفکر را در جامعه نهادینه می کند که هر کس که صدای بلندتری داشته باشد حق با وی است.
سال 57 به راحتی استبداد کشنده روحانیت در بطن جامعه پذیرفته شد صداهی مخالف را خاموش کردند و خون ها را ریختند . سال 88 وقتی شعارها به سقوط نظام کشیده شد. هر چه شعرها تیزتر می شد به همان نسبت خیابان ها هم خالی تر می شد. رژیم هنوز خاسگاه مردمی خود را در شهرهای کوچک حفظ کرده و قتل عام تظاهرز کنندگان یک مساله عادی و پذیرفته شده به حساب می اید.چند کشور آنطرف تر جوانی در یک خیابان فرعی کشوری کوچک به نام تونس جان خود را می گیرد. هر ماه در ایران شاهد این اتفاق ها هستیم. ولی چه میشود که این اتفاق از دید ما عادی و روزمره پایه های جهن عرب را می لرزاند دیکتاتورها یکی یکی در آتش خشم مردم خود فرو می روند مردم هزاران کشته می دهند ولی باز با شجاعت در خیابان ها می مانند سینه خود و فرزندان عزیزشان را در آتش رگبارها ریسه می کنند ولی باز از شجاعت آنان جوانی دیگر بر می خیزد.
ولی….. ولی در کشور ما وحشیانه به یک زندانی بی پناه تجاوز می کنند مغر کودک 12 ساله ای را به خاطر نگاه کردن به چند برگه کاغذ که شاید آن ها را از روی کنجکاوی کودکانه اش می خواند با گلوله سوراخ می کنند ولی …
شاید زیادی تند رفتم! ولی این را می دانم که درد کشنده ایران ما ناآگاهی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر